بیشتر بخوانید: متن شهادت امام رضا (ع) .
بیشتر ببینید: عکس پروفایل امام رضا (ع).
بیشتر ببینید: عکس: امام رضا (ع).
بیشتر بخوانید: متن: شهادت امام رضا (ع) .
بیشتر بخوانید: متن مداحی: امام رضا (ع) .
بیشتر بخوانید: متن: شهادت امام رضا (ع) .
بیشتر بخوانید: متن مداحی: امام رضا (ع) .
ای هشتمین امیر ولایت، ای حضرت رئوف ما سائلان درگاه کرم و سرسپرده حرم تو هستیم و اگر قرار باشد در سایهسار مهربانی قرار بگیریم، آنجا حرم تو است. از بس چشمه لطف تو جوشان و بزرگ و عظیمبخشنده است، گدایان درگاهت نه تنها خوار و خفیف نمیشوند که تو آنها را محترم میداری و به سائلانت عزت و آبرو میبخشی. ما ریزهخواران نعمت ولایت و زنده به رزق معنوی دوستی تو هستیم. دلهایمان را به کوی تو روانه میسازیم که سر راهت نشسته تا مگر دست لطف و مودت بر آنها بکشی. عشق را دوست داشتن تو بود که برایمان زیبا کرد و شیدایی ما را از هزار عقل، فرزانهوارتر ساخت. تو به ما یاد دادی که وفا و مهر و عاطفه چیست. تو دلهای ما را به یکدیگر نزدیک ساختی. در روز شهادتت که عزادار تو هستیم، یک بار دیگر گدایان درگاهت را به بخشندگی دعوت نما.
***
افسوس میخورم که چرا دشمن که به کام تو زهر ریخت، در خاک کشور ما بود؟ مگر میشود؟ خاک ما با محبت عجین است. جور اهل زمانه از ما نبود که ما دوستدار تو بودیم و قدم قدم، قدمگاه تو را میجوییم. اگر بنی عباس دشمن شماست، اگر مأمون خون به دل شما کرد، هم عدوی ماست و هم ما را خونین دل ساخت. آن دشمن برای ما شناخته شده بود، دشمنی که به حیله ـ آن هم حیلهای که شما خود عاقبت آن را میدانستید ـ ولیعهدی خود را به شما سپرد، اهل فهم که دیدند شما با او نشست و برخاست نمیکنید، به جفای مأمون پی بردند.
اما چه پربرکت دوران کوتاهی بود وقتی که در طوس اقامت داشتید و چه بسیار حدیثها و چه بسیار روشنگریها که به مردم ما هدیه دادید. چه بسیار که به رشد معنوی ما در همان مدت کوتاه کمک کردید. چه بسیار مناظرههای دینی و علمی که در احادیث متواتر نقل شده و آنها همه مربوط به دورانی است که شما در خاک ایران بودید. دین از مناظرههای علمی شما پا گرفت و مردم ما از علم و معرفت شما سیراب شدند.
هجرت شما به ایران بود که اسلام را در سراسر ممالک و علم اهل بیت علیهم السلام را به سراسر عالم پراکند.
اما دشمن ما و دشمن شما، مأمون عباسی سیاهقلب، چه زود سرچشمه علم خداوندی را از مردم مشتاق ایرانزمین گرفت. چه زود وفای به عهد را فراموش کرد و زهر جفای خود را به کام شما ریخت، به جای آنکه به قول خود وفا کند، فرزند علی مرتضی و زهرای اطهر را به مجلسی خواند و زهر کین به او خوراند، یعنی که افتخار حضور ایرانیان در محضر پر نور تو به پایان رسید.
عکس کاشیکاری سلطان ابوالحسن علی بن موسی الرضا
اشکهایم به بهانه شهادت تو جاری میشود. هرگاه به یاد میآورم زهر جفای مأمون چگونه بر کانون دل تو شعله افکند و لقمه تو را با زهر کینه به خون جگر تبدیل ساخت. صحن و سرای تو آیا کربلای یران نیست؟ وقتی در مشهد، به نیرنگ مأمون صوت دعای تو خاموش شد؛ عبا بر سر کشدی و فرزند خردسالت محمد بن علی الجواد را صدا زدی. این خون جگر تو بود یا آتش که به دل شیعیان افکند؟ این مظلومیت از کجای تاریخ سر بر میکند؟ کجاست آن که انتقام این شهادت را بگیرد همانطور که انتقام خون امام حسین (ع) را خواهد گرفت؟ قدوسیان پر میگشایند و در حرم تو مدح و ثنای تو را زمزمه میکنند.
***
گفتهاند وقتی مأمون ملعون زهر را به امام رضا (ع) خوراند، امام برخاست و از کوچههای شهر به سمت خانه روانه شد، مثل مادر داغدیدهشان حضرت زهرا (س) که در کوچههای مدینه میرفتند و داغ و مصیبت بر جگر داشتند، علی بن موسی (ع) نیز همراه با داغ و مصیبت جفا، افتان و خیزان به سمت خانه رفتند. به خانه که رسید فرمود درها را ببندند و در حجره در بسته، تنهای تنها دور از نگاه پریشان مردم منتظر جواد الائمه ماندند. محمد بن علی (ع) آمذند. ولیّ و حجت خدا بر روی زمین پس از امام رضا آمدند تا ایشان را غسل دهند و بر پیکر مطهرشان نماز بخوانند که معصوم را جز معصوم به خاک نمیسپارد.
***
ناله بر لب دارد حضرت رضا و در این شهر غریب فرزند نازنینش محمد جواد را صدا میزند. خود را به پدر برسان ای پسرم. ای وصی و جانشین من. جگر امام هشتم میسوزد. نه از فرط عطش مانند امام حسین در روز عاشورا، از فرط سم جفا و کینه و عداوت که سالها با خود داشتهاند.
***
نوای محزون در بارگاه حضرت رضا پیچیده است. ولی نعمت خوبم! برای تو ناله میکنم و ضجه میزنم. سر بر پنجره فولاد میگذارم و به وسعت تمامی رئوف بودن تو اشک میریزم تا آتش دلی که از جفا بر تو رفته را خاموش کنم.
***
آهوانه مطیع و منتظر یک نگاه مهربان، سر بر کوی حضرت امام رضا (ع) دارم. کاش به راستی آهو بودم، همان آهویی که ایشان ضمانتش را کردند. حتی کاش صیادی بودم که با دیدن برگشتن آهو، سر ارادت بر آستان ثامن الائمه میگذاشتم و خاک پای ایشان را میبوسیدم. اصلاً چرا راه دور؟ کاش کبوتر بودم، یکی از همین کبوترهایی که گرد حرم میچرخند، شیفتهوار اوج میگیرند و بیهراس گم شدن، باز خود را به امام میرساند. در روز شهادت امام هشتمین چون کبوتری شیدا میشوم تا مرا به مهربانی خود دعوت کنند.
متن های شهادت امام رضا (ع) دست نوشته های کوتاه و بلندی هستند که به مناسبت این مصیبت بزرگ که قلب شیعیان را اندوهگین ساخته است، نوشته شده اند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است